هنرآکادمی

اصول و قوانین گشتالت در طراحی چیست؟

اصول و قوانین گشتالت در طراحی چیست؟

اصول گشتالت در طراحی گرافیک چیست؟ اصول گشتالت یک چارچوب روان شناختی را جهت درک و سازماندهی اطلاعات بصری توسط ذهن انسان تشکیل می دهد. نظریه پشت آنها در دهه های 1910 و 1920 توسط روانشناسان آلمانی ماکس ورتهایمر، ولفگانگ کوهلر و کورت کوفکا پایه گذاری شد. از آن زمان، اصول گشتالت در رشته های مختلفی مانند درمان، سایبرنتیک و طراحی مورد استفاده قرار گرفته است.

کلمه گشتالت در زبان آلمانی به معنای «فرم» (Form) است. چرا از این اصطلاح استفاده می کنیم؟ چون ذهن ما خطوط و اشکال تصادفی را به حالت یک «فرم» قابل درک تبدیل می کند. برای مثال موسیقی را در نظر بگیرید. مغز ما به گونه ای طراحی شده است که آنچه را که می شنویم به جای نت های جدا در ملودی های منسجم سازماندهی کند.

99 واژه طراحی و دیزاین که باید بدانید

اصول گشتالت در طراحی گرافیک چیست؟

به کار بردن اصول گشتالت یک ابزار ضروری برای طراحان گرافیک است. طراحان با درک نحوه تفسیر اطلاعات بصری توسط بینندگان، می توانند بر روابط بصری تأکید کرده و ارتباط موثرتری برقرار کنند. در این مقاله آکادمی هنر، ما قصد داریم اصول گشتالت و نحوه استفاده از هر یک را در طراحی بررسی کنیم. اما برای درک بهتر روابط بصری گشتالت، بهتر است ابتدا برخی از مفاهیم مربوط به ادراک را بررسی کنیم.

برخی از مفاهیم مربوط به ادراک

نظریه گشتالت، نحوه گروه بندی و جداسازی عناصر بصری جهت ایجاد نظم از طریق فرم های پایدار را توضیح می دهد. اما مفاهیم بنیادی ادراکی دیگری نیز وجود دارد که آگاهی ما را از نظریه گشتالت (که برای توصیف روابط بصری از ادراک فراتر می رود) افزایش می دهد. در پایین، چند مورد از این مفاهیم به اختصار آمده است.

  • ظهور (Emergence) : کلیت شکل زودتر از تک تک اجزای آن درک می‌شود.
ظهور (Emergence)
  • اصلاح (Reification) : چشم ما تمایل دارد تا شکاف‌ها را پر کرده و آن را به یک شکل واحد تبدیل کند؛ حتی اگر جزئیات کامل نباشد. برای مثال، طراحی فضای منفی با درآوردن شکل از میان شکاف ها و فضاهای خالی شکل می گیرد. مانند پیکان مخفی در لوگو FedEx
اصلاح (Reification)
  • عدم تغییر (Invariance): مردم حالت های مشابه یک شکل را علیرغم تنوع رنگ، مقیاس، چرخش یا وزن تشخیص می دهند.
عدم تغییر (Invariance)
  • چند قابلیتی بودن (Multistability): اگر بیشتر از یک ادراک برای یک تصویر وجود داشته باشد، چشم این اشکال را به صورت همزمان درک خواهد کرد. به عبارت دیگر، چشم همیشه در تلاش است تا اشکال نامشخص را کامل کند و در صورت وجود حالت های مختلف، چشم بین چندین ادراک به عقب و جلو می رود. (مانند تصویر معروف انسان و گلدان که در پایین مشاهده می کنید).
چند قابلیتی بودن (Multistability)
  • نقش و زمینه (Figure-ground organization): چشم فرم هایی را در فضای سه بعدی سازماندهی کرده و عناصر را در پس زمینه و پیش زمینه دسته بندی می کند. این امر حتی اگر عنصر پیش زمینه کاملاً صاف باشد نیز صادق است. چشم همه چیز را در اطراف سوژه به عنوان پس زمینه می بیند.
نقش و زمینه (Figure-ground organization)
  • تجربه گذشته (Past experience) : تجربیات ذهنی شخصی و فرهنگی بر نحوه درک انسان از فرم‌ها و اشکال مختلف تاثیر می گذارد.
تجربه گذشته (Past experience)

شش اصول گشتالت در طراحی گرافیک

با در نظر گرفتن مفاهیم درباره ادراک ذهن انسان، می‌توانیم نگاهی به اصول شش گانه گشتالت داشته باشیم.

سادگی (Simplicity)

اصل سادگی بیان می کند که چشم انسان به طور غریزی تمایل دارد ساده ترین حالت اشکال را درک کند. این بدان معناست که هنگام مشاهده تصویری حاوی چندین شکل و جزئیات مختلف، ذهن انسان بر اساس ساده ترین راه حل، آنها را جدا کرده یا گروه بندی می کند تا درک بهتری از آنان داشته باشد. برای مثال، تصویر زیر می تواند شامل اشکال همپوشان یا خطوط مجزا باشد، اما ذهن ما آن را به شکل یک دایره تصور می‌کند، زیرا این ساده ترین راه است.

اصول گشتالت در طراحی گرافیک چیست؟
اصل سادگی گشتالت بیان می کند که ما ساده ترین حالت ممکن اشکال را درک می کنیم، حتی زمانی که از چندین شکل مختلف تشکیل شده باشد.

 

در حالی که اصل سادگی از اهمیت بسیاری برخوردار است، اما تعیین وجود این اصل به آسانی سایر اصول گشتالت نیست. طراحان باید این موضوع را در نظر بگیرند که بیننده کدام حالت را ساده ترین حالت می داند. هندسه ساده و تجارب گذشته پاسخ این سوال را می‌دهند. زیرا بیینده اشکالی که به نظر آشنا می‌آیند را راحت‌تر درک می‌کند.

به دو شکل بالا نگاه کنید. در شکل سمت راست، فرم کلی ساده ترین فرم است. در حالیکه در شکل سمت چپ، اشکال جداگانه دارای ساده ترین فرم هستند. در لوگوی Bluefox مفهوم ظهور (Emergence) اولویت دارد زیرا درک لوگو به شکل سر یک حیوان، آسان تر از تمرکز بر مثلث، الماس و خطوط خاص است (کلیت شکل زودتر از تک تک اجزای آن درک می‌شود).

از طرف دیگر لوگوی LMAD به شکل سه مثلث همپوشان درک می شود؛ زیرا یک فرم ترکیبی، شکلی ساده و قابل تشخیص ایجاد نمی‌کند. به همین دلیل است که طراح مربوطه از رنگ های مختلف برای هر مثلث استفاده کرده است.

قوانین گشتالت: مجاورت (Proximity)

مجاورت به رابطه فضایی بین اجسام بر اساس نزدیک یا دور بودن آنها از یکدیگر اشاره دارد.

اصل مجاورت گشتالت بیان می کند که اجسامی که نزدیک یکدیگر قرار دارند، به شکل یک گروه واحد درک می‌شوند؛ حتی اگر با هم تماس مستقیم نداشته باشند. متفاوت بودن این اشیا از جهات مختلف مانند اندازه، رنگ و شکل نیز بی‌تاثیر است.

یک مثال ساده، کلمات موجود در یک صفحه است؛ ما هنگامی حروف را درک می‌کنیم که در کنار یکدیگر یک کلمه را تشکیل دهند. این کلمه با فضایی مناسب از سایر گروه حرف ها (کلمات) جدا می‌شود.

اصول گشتالت در طراحی گرافیک چیست؟
اصل مجاورت بیان می کند که ما اشیاء را هنگامی که به عنوان بخشی از یک گروه به شکل فیزیکی به یکدیگر نزدیک هستند، درک می کنیم.

 

به طور مشابه، طراحان می توانند از اصل مجاورت برای دلالت بر رابطه گروهی بدون نیاز به صراحت گفتن آن استفاده کنند. به عنوان مثال، در اثر M.m از Proximity برای بیان موضوعات وحدت و انزوا از طریق اشکال انتزاعی ساده استفاده شده است.

اصل مجاورت مهم ترین عنصر برای ایجاد سلسله مراتب بصری در طراحی است. گروه بندی و تفکیک بخش ها با فضای سفید به بینندگان اجازه می دهد تا اطلاعات مهم موجود در پوسترها، بروشورها و وب سایت ها را سازماندهی کنند.

اصول گشتالت: شباهت (Similarity)

اصل شباهت گشتالت بیان می‌کند که اشیائی که دارای ویژگی‌های مشابه هستند متعلق به یک گروه می‌باشند. به طور کلی این ویژگیها می‌تواند شامل ویژگیهای فیزیکی و بصری یک شی مانند رنگ، بافت و شکل باشد.

برای مثال نحوه تقسیم لباس ها به گروه های مختلف را در نظر بگیرید. تی شرت، دکمه ، جلیقه ، شلوار و … . لباس ها بر اساس شباهت در شکل خود در گروه های مختلف شناخته می‌شوند؛ حتی وقتی در کمد لباس با هم مخلوط می شوند.

اصول گشتالت در طراحی گرافیک چیست؟
اصل شباهت گشتالت بیان می کند که ما اشیا را زمانی به عنوان بخشی از یک گروه درک می کنیم که دارای ویژگی های مشابه در شکل ، رنگ یا اندازه و … باشند.

برای طراحان، استفاده از عناصر مشابه به آنها این آزادی را می دهد که چیدمان عناصر را بدون گیج کردن بیننده تغییر دهند. به لوگوی Stacked در پایین توجه کنید. می‌بینید که فرم ها تراز و شکل یکسانی ندارند، اما ما آنها را متعلق به یک گروه می دانیم زیرا دارای رنگ و ویژگی های یکسان هستند.

طراحان همچنین می توانند از عکس اصل شباهت نیز استفاده کنند؛ به این معنی که آنها می توانند عمداً عناصر را بی شباهت خلق کنند تا از درک آنها به عنوان یک گروه جلوگیری شود. برای مثال، آرم Skyline شامل اشکالی از رنگ های مشابه است که در کنار یکدیگر قرار گرفته اند؛ اما ویژگی های متفاوت آنها سبب می‌شود که آنها را جداگانه درک کنیم. به جای یک شکل واحد، ما کوه، درخت، کاج و آسمان را می بینیم.

هنگامی که عناصر مشابه با غیر مشابه برابر نباشند، عدم شباهت می تواند یک نقطه تاکیدی ایجاد کند. برای مثال در لوگوی IRYSS، شکلی متفاوت از بقیه رنگ بندی شده که به عنوان یک نقطه کانونی عمل کرده و چشم را ترسیم می کند.

قوانین گشتالت: سرنوشت مشترک (Common fate)

اصل سرنوشت مشترک بیان می کند که وقتی اشیاء در یک امتداد قرار می گیرند، بخشی از یک گروه تلقی می شوند. به عبارت دیگر، اجسامی که در یک مسیر خطی نامرئی ظاهر می شوند، با یکدیگر رابطه ای دارند. به عنوان مثال در این تصویر، ما قسمت های مختلف بال پروانه را درک می کنیم حتی اگر از اشکال انتزاعی تشکیل شده باشند که در جهت های مشابه حرکت می کنند.

اصول گشتالت در طراحی گرافیک چیست؟
اصل سرنوشت مشترک گشتالت بیان می کند که ما اجسامی را که در یک جهت حرکت می‌کنند به عنوان بخشی از یک گروه تلقی می کنیم.

این اصل بر حرکت تاکید دارد و برای طراحانی که مایل به استفاده از حرکت در طرح‌هایشان هستند کاربردی است. به منحنی های لوگوی Kirem در شکل زیر توجه کنید؛ اصل Common fate یک حرکت ضمنی ایجاد می کند به طوری که می‌توانیم هر حرکتی که منجر به تشکیل یک حرف می‌شود را ببینیم. شباهت و مجاورت، این اشکال را در کنار هم قرار می دهد تا یک شکل کامل ایجاد شود.

این اصل همچنین می تواند در ایجاد اشکال سه بعدی نیز مفید باشد. به عنوان مثال در لوگو PurPapier، شکل بزرگتر در یک جهت حرکت می کند و شکل خاکستری هم پوشان در جهت مخالف حرکت می‌کند، به این معنی که آنها به گروه های جداگانه پس زمینه و پیش زمینه تعلق دارند.

تداوم (Continuity)

اصل تداوم گشتالت بیان می کند که چشم انسان در صورت مشاهده یک خط، آن را فراتر از نقطه پایانی آن خط دنبال می‌کند تا از وقفه ناگهانی جلوگیری کند. برای مثال، تصویر پایین از نظر فنی می تواند از چندین خط مجزا تشکیل شود، اما ما کلا چهار خط جداگانه می‌بینیم (خطوط بنفش توسط خطوط زرد تکه تکه شده‌اند، اما چشم ما خطوط بنفش را به شکل یک خط می‌بیند). چشم انسان خطوط صاف و بدون قطعی را در اولویت قرار می دهد.

اصول گشتالت در طراحی گرافیک چیست؟
اصل تداوم گشتالت بیان می کند که ما اجسام همپوشان را هنگامی که در یک خط باشند به عنوان بخشی از یک گروه تلقی می‌کنیم.

این اصل در طراحی و تصویرسازی کاربرد زیادی دارد. درک اینکه چشم چگونه حرکت می کند و قلم موهای جداگانه را دنبال می کند، به تصویرگر کمک کرده تا انسجام کلی شکل را حفظ کند.

این اصل به طراحان اجازه می دهد تا از خطوط همپوشان به نفع خود استفاده کنند. بینندگان می فهمند که خط همپوشانی که در مسیر قبلی خود ادامه یافته است، هنوز هم یک خط واحد است. حتی اگر خواص دیگری مانند رنگ یا وزن خطوط با هم تفاوت داشته باشند.

اصول گشتالت در طراحی گرافیک چیست؟

برای مثال لوگوی Kasella را می توان یک سری از فلش های واگرا به دلیل رنگ های جداگانه آنها در نظر گرفت، اما اصل تداوم به ما این امکان را می دهد که مجموع این فلش‌ها را حرف K ببینیم.

بستگی (Closure)

اصل بستگی بیان می کند که اگر شکلی ناقص باشد، چشم ما آن را به صورت کامل می‌بیند. به عبارت دیگر، چشم ما تمایل دارد نقص ها را کامل کند. برای مثال، خطوط بیرونی نقطه ای را در نظر بگیرید. چشم ما تمایل دارند به جای خطوط کوتاه غیرمرتبط، یک شکل کلی را ببینند.

اصول گشتالت در طراحی گرافیک چیست؟
اصل بستگی بیان می کند که ما فرم ها را به شکل کامل درک می کنیم حتی اگر نقص هایی در شکل وجود داشته باشد.

اصل بستگی به طراحان اجازه می دهد تا اشکال را به ساده ترین حالت ممکن تبدیل کنند. این امر می تواند در مینیمالیستم کاربرد داشته باشد. در لوگوی uncoil.io، اصل بستگی سبب می‌شود بیننده چند خط مارپیچ را یک مار تصور کند.

اصول گشتالت اصول گشتالت

 

تجریبات گذشته نیز در این رویکرد موثر است. در لوگویKickstand ، درک پیش فرض ما از شکل دوچرخه به ما امکان می دهد که با استفاده از اصل بستگی، منافذ و اتصالات مفقوده بین مثلث ها و دایره های انتزاعی را پر کرده و آن را به شکل یک دوچرخه تصور کنیم.

به کارگیری اصول گشتالت در طراحی گرافیک

این شش اصل، روانشناسی نحوه درک اطلاعات بصری توسط افراد را توضیح می‌دهد. این اصول برای طراحان گرافیک که معماران اطلاعات بصری می‌باشند از اهمیت بسیاری برخوردار است. داشتن درک کاملی از اصول گشتالت به طراحان این امکان را می دهد که درک بیننده را به جای تکیه بر احساسات درونی، بر قصد و هدف منطبق کند.

در پایان کار، نظریه گشتالت تنها وسیله ای برای رسیدن به هدف است. اگر شما کسب و کاری را اداره می‌کنید و به دنبال بهبود نظر بینندگان درباره طراحی برند خود می‌باشید، در کنار روانشناسی گشتالت به یک طراح با استعداد نیز نیاز خواهید داشت.

12 اصل پایه ی طراحی گرافیک

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *